اولین دیدار

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

فخر می فروشم

مرداد رو به پایان

قالی خشکیده بر سنگ فرش های اتاق

رویایی زیبا و یک انتظار شیرین

و تویی که تمام سهم من از دل خوشی های روزگاری

تمام نداشته هایم را پر کردی

تمام حسرت هایم را پوشاندی

تسکین تک تک ناله های دل

و امیدی روشن و متحرک رو به فردا

فردایی زیبا 

که واقعیت و رویایش با هم زیباست

مردی از تبار آدم هایی که همیشه فراری بودم

از تبار تمام باورهای منفی که در باورمان گنجاندند

از تبار خاکی که همیشه آن را مسبب بدبختی های خویش می دانستم

بارها بد گفته ام و بد شنیده ام

اما نمی دانم چه شد دل در گرو تو گیر کرد

تمام باورهای منفی را زیر پا گذاشت

و روزنه های مثبتی را کشف کرد

از سخاوت و مهربانی هایت

از استحکام و صلابتت

از مردانگی ات

به خویش می بالم

که دل در گرو مردی داده ام از تبار مردمان خودم

از یک خاک

از یک ریشه

از یک باور

بلکه زیباتر

به وجود سیستانی ات افتخار می کنم.


+ یک قدم مانده به بیست و ششمین روز از  مرداد

آدرس لیلی دل ها کجاست؟

کاش می شد تمام روزها متوقف می شد در ساعتی که گفتم خداحافظ

و تو در مزار جلوی همه تمام تلاشت را می کردی که من برگردم

که بی من نمی تونی

و به قولت نفس کشیدن و زندگی کردن بدون من برات ممکن نبود

و آن لحظه حاضر بودی قید دنیا را بزنی ولی من را داشته باشی

نمی دانی چه لذتی دارد برای یک زن این همه خواستن

این همه عشق

این همه التماس دوستانه

که فقط باش به هر قیمتی باش

و قول بده هیچ وقت ترکم نکنی

و من قول دادم

ولی تو....

حقیقت وجود

وقتی دوستش داری و کنارت نیست

و با خویش می اندیشی که از تمام دنیا, او را فقط کم داری

این اشتباه ترین عبارت در دنیای عشق می باشد

چرا که اگر او را کم داشتی

مدام فکر و روح و قلبت را به خود اختصاص نمی داد

وقتی قلبت سرشار کسی باشد

چه حضور مادی داشته باشد چه نداشته باشد

حقیقی ترین چیزی است که وجود دارد

و هیچ کس یارای گرفتن او را, از تو ندارد.


+ باز هم تو را کم دارم در این لحظاتم

پاورقی های دل

یادم باشد قبل اینکه بر سر و صورت خود بزنم تند یا کند روی های خویش را مرور کنم.

یادم باشد که قرار نیست کسی بقچه ی تنهایی های مرا به آغوش بکشد.

یادم باشد با تمام زن بودنم مرد باشم و تلخی های روز و افکار شبانه را به تنهایی به دوش بکشم.

یادم باشد زود افسار خویش را رها نکنم و جانب اعتدال را داشته باشم.

 

ادامه مطلب ...