با صدای موذن از خواب بر می خیزد پرده را کنار می زند و به دستانش حرکتی داده و راهی حیاط می شود کنار حوض می نشنید و وضو می گیرد, بعد از خشک کردن آب وضو دستانش را به سمت بالا گرفته و در دلش دعایی می کند.
سرمای دی ماه اجازه نمی دهد تا از هوای بیرون لذت بیشتری ببرد و سریع راهی اتاقش می شود و سجاده ترمه اش را که یادگار مادربزرگش بوده را پهن کرده و چادر سفیدش را بر سرش می اندازد و بر نماز می ایستد.
در دلش غوغایی است از صبح آفتاب نزده ای که معلوم نیست چطور رقم خواهد خورد.
انشاالله که خیره پس.
برات بهترینا رو آرزو دارم
ممنونم عزیزم
منم برای شما قشنگ ترین ها رو آرزومندم
اره عزیزم...
شما هم؟ همشهری هستیم؟
جان نه عزیزم
دل در گرو کسی ست که همشهری شماست
برا همین سوال کردم
والا ما که اینجا سرد نمیشه ،
ولی اگه سرد میشید ،
از دی ماه خیلی لذت می بُردیم :/
سرما لذت داره؟
اونم برا بچه های جنوب که عادت به سرما ندارن؟
اونم سوار موتور یا پشت وانت