یک قدم تا سالی نو

بهار جوانه زده و خورشید درخشان تر از همیشه است

من زنده ام تو زنده ای و خدا زنده است 

و عشق هنوز جریان دارد

مهربانی هنوز زیباترین هدیه ی هستی است

به لحظات عاشقانه سوگند

که از پا در نخواهم آمد

و 97 را زیبا رقم خواهم زد

سال جدیدتون که دو ساعت دیگر از راه میرسه بر همه ی دوستان و همراهان  عزیزم که همدم غصه ها و درد دل هام بودن و هوامو داشتن و همه ی هموطنانم مبارک باشه.

امیدوارم سال جدید سالی پر از برکت و نیکویی باشه برا همه

96 که شد لحظه ی تحویلش هم اصلا جالب نبود شلوغ بود و پر سر و صدا اصلا حس جالبی نداشتم اردیبهشتش دو تا از نزدیکان رو از دست دادیم و ماه ها عزادار بودیم 

تیرماه آقایی اومد توی زندگیم که بوی عشق می داد و به زندگیم رنگ و بوی جوانی بخشید مدتی نگذشته پله پله از زندگیم دور تر دورتر می شد فک می کردم مرد هست و از دیگران سواست که همه خیالی باطل بود رفت و در کنار رفتنش تمام سرمایه ای که چند سالی بود کار میکردم رو با خودش برد به بهانه قرض و بعدش حتی شماره ی منو بلاک کرد. 

دلیل رفتنش را نفهمیدم پله پله خودش رو دور دورتر کرد بعد اینکه پول رو گرفت.

توی شرایط پر درد زندگیم که حس اضافه بودن می کردم درد آوارگی داشتم التماس می کردم پولم رو برگردونه همش میگفت به زودی ... 5 ماه گذشت از وقتی که گفت می دم اما نداد

قبل آشنایی با این آقا فکر می کردم دیگر مرد پیدا نمیشه تا اینکه ایشون اومد و فکر کردم دعاهام جواب داده خدا نظر کرده نمی دونستم به هدف پول اومده و فیلم بازی می کنه هنوز مطمئن نبودم تا اینکه به اطمینان رسیدم که اصلا عشق و دوست داشتن رو باور نداره و یه چیز مذخرف میدونه و بازی با احساس آدمها خیلی عادیه براش

خبری ازش ندارم دیگر خبری از پولم نشد اما درد بدتر دل زخمی ام بود که دیگر چیزی مسکن نشد براش 

فک می کردم مردانگی بین مردای این استان هنوز زنده باشه اما این نامردترین انسانی بود که پا به زندگیم گذاشت و باعث شد 96 درد آورترین سال زندگیم ثبت بشه