شاید اشتباه می کنیم

عشق ارزنده ترین هدیه ای است که می تواند به انسان ارزانی شود, این عشق می تواند به یک موجود مادی یا گزینه ای فرامادی باشد اما مهم آن انرژی و راندمانی است که برای انسان ایجاد می شود.

مثلا در روابط بین دو انسان حال آن دو جنس موافق یا مخالف باشند دارای نشانه هایی می باشد,  

ادامه مطلب ...

در مسیر عشق صبر باید

در پی تو مرا امیدی است

و پی این امید مرا صبری است

صاحب دل شده ای

نمی توان طالبت نشد

تا زمانی که دمی می رود از جان



+ عشق که در زد باید تا صفت صبور بودن خدا رفت.

و چه زیبا گفت حافظ: «دست از طلب ندارم تا کام من برآید. یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید.»

رویای سبز

یاد ایام دانشگاه بخیر, حداقل درسی بود که با تمام وجود سرم بهش گرم بود, هیچ کس را نمی دیدم, فخر فروشی دیگران برایم مفهومی نداشت, تنهایی خودم را حس نمی کردم بلکه آن را مایه ی آزادی و ترقی خویش می دانستم, دنیا را از دریچه ای دیگر می دیدم, با تمام استرس ها, با تمام سختی ها, بازار فکری ام آرامشش بی نظیر بود.

کاش می شد تا ابد درس خواند, تا مدام تنهایی ات را به سرت نزنند, در به دری ات, پیری ات را بهت نکوبند.

از قدیم هم همین بود تا ساعتی از کتاب و درس فارغ می شدم زندگی با وزنه های سنگین درد از راه می رسید, نداشته هایم را به رخم می کشید بی رحم بود بی رحم تر از آدمی

ادامه مطلب ...

بیست و شش بیخواب و منتظر

نمی دانم چرا خواب جای خود را به دریایی شدن داده است این شب ها

آن سوی شهر در متروکه ای وحشت زده آتشی برپا کرده اند و دلم حسرت وار می سوزد

گرمایی, شعله ای, نوری می خواهد

چرا نمی کشد این شب مرا؟

چه از جانم می خواهید ای خاطراتش

نیست دیگر نیست 

همه چیز از توان من خارج شده است

+ نکش جانم دودش سینه ام را چهل تکه می کند و به هم می بافد غم را

+ آه که برخی نبودن ها را هیچ تسکینی نیست

پ.ن: ترا به همانی که سربازشی قسم مواظب خودت باش این زمین به بلعیدن انسان ها عادت دارد.

سجده ی حاجت

خدایی که در عرش کبریاییِ خویش نظاره گر مایی

خدایی که هر کسی را به دردی می آزمایی

مرا توانِ این آزمونت نیست

شاهدی که خوردم زمین و شاکر بودم

دردها کشیدم و شاکر بودم

ناله ام را پیش خلقت نبردم

خدایی که عاشقی و سخت آزمون

خدایی که بر بهترین ها سخت تر می گیری

خدایی که از جریانِ اشک دل شکستگان لذت می بری

تویی که یارای بی تفاوتی معشوقت را نداری

مرا نیز تحمل فراغ یار نیست

مرا نیز توان دوری یوسف نیست

خدا تا کی باید منتظر وزیدن نسیمِ عطرش به سمت کنعان باشم

ادامه مطلب ...