یارب نظری نیم نگاهی و جوابی که بدان محتاجم

داشتم به فلسفه ی خروس خون فکر می کردم

این خروس ها رو چه اساس و مبنایی آواز میخونن یا به قول قدیمی ها اذان میگن؟

من که نفهمیدم خروس این پسر خواهر ما فازش چیه گاهی نزدیک اذان صبح شروع میکنه به خوندن گاهی هم ساعت سه گاهی دو اما فلسفه ی این که برخی شب ها از 11 شروع به خوندن میکنه رو نفهمیدم.

خیلی رو اعصابه لونه اشُ از پشت پنجره ی من بردن اون سمت حیاط اما بازم رو مغزمه

  

چه باد وحشتناکی میومد امشب, بیرون شدید سرده و عجیب سوز داره این هوای لعنتی

تو این نورافشانی ماه اصلا نمیشه رفت تو حیاط نیم ساعتی به ماه نگاه کرد یخ بندون شده شیر آب رو که داشتم چک می کردم


فلسفه ی بعدی اینکه نفهمیدم چرا من از کودکی انقدر از باد تند وحشت دارم, شدید قلبم رو به درد میاره و علنا تا وقتی که پابرجاست بنده استرس و اضطراب و ترس دارم .


خدا بخیر کنه

+ مدام در حال دعا هستم اما هنوز جوابی نداده این خدای مهربون, واقعنی قهره یا لج کرده خودش بهتر میدونه

+ امیدوارم صبرم تموم نشه که این بار به کفر میرسم و راه برگشتی نیست

نظرات 2 + ارسال نظر
Amir 1396/09/14 ساعت 19:44 http://mehrekhaterat.blogsky.com/

خوب کاری میکنید دعا میکنید
ادم اکه خواستش براورده نشه با خدا قهر میکنه
شاید 10-12 سالم بود و ما یه کوچولو تو راه داشتیم ، شاید خیلی مهمون زمینی ها نبود ، 3-4 روز و تو دستگاه بود

اون موقع ها خیلی دعا میکردم براش که زودی حالش خوب شه ، و وقتی که تولد اسمونی شدنش فرا رسید با خدا قهر کردم ، نفهمیدم حکمشتو ، کلی دعا خواهش گریه ، نتیجه ای نداشت ، بعدها به این نتیجه رسیدم که شاید حکمتی داشت که من چیزی میخواستم که به نفعم نبود اما بعدها اتفاقاتی سر این دعاها برام افتاد که باورش برام خیلی سخته و جاهایی دست من گرفته شده که فکرشم نمیکردم

انشالله هر چی خیره همون پیش بیااد

دعا می کنم اما اگر اجابت نکرد نمیذارم رو حساب حکمت
دیگه دفتر زندگی من پره از نداده هایی که نام حکمت گرفت
این بار بحثش جداست
خدا رحمت کنه کوچولوی شمارو

Amir 1396/09/14 ساعت 19:40 http://mehrekhaterat.blogsky.com/

سلام عیدتون مبارک

سلام عید شما هم مبارک
خیلی خیلی ممنونم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.