جاده ی سیاه شب

مرد صحرای سیاه 

یک کویری که به سرمای زمان یخ بسته است

جاده زندگی اش صاف

و بدون ممتد

و امیدی که تو باشی 

مقصدش راه هزاران شب را

می کوبد و له می کند 

آن دردهای هبوطی را 

جاده اش خالی از مرغ شب است

دیگر از شاهزاده ی اسب سوار حرفی نیست

اسب ها آهنند و دل ها خالی از سکنه

برهوتی در فضا پیچیده است

مهروزی که به یغما رفته

و وجودی که سراسر ترس است

و شبان بی گوسفند

و بیابان خالی

و صدایی هم نیست

تو بگو 

امید در کجا خوابیده؟

و مسیرش به کجا ختم شده؟

تو کجایی سهراب

دل خوشی دیگر نیست

آسمان هم نیست

مهربانی هم نیست

چه کسی می شنود فریاد دل کرکس را

تو بگو چه کسی می بوید 

شبدرهای خشک را

جاده اش خالی از دریای لطافت شده است

سخت می راند

و مقصدش سیاهی شب است


نظرات 7 + ارسال نظر

بسیار زیبا بود

ممنون عزیز محبت دارید

beny20 1396/11/16 ساعت 23:11 http://beny20.blogsky.com

سلام دوست خوبه من ،
از خودمون‌که نه نمیشه فرار کرد ،
ولی‌خودمون رو می تونیم به سمت بهترین ها ببریم ...

سلام دوست با معرفتمون
گاهی نمیشه گاهی خودمون هیچ نقشی توی سمت و سو دادن نداریم یعنی میریم اما هر چه بریم نرسیدن که هیچ نابود میشیم گاهی انرژی هایی هستن رو آدم غلبه می کنن هر چه قدرتمند باشیم بازم تاثیر شوم خودشون رو میذارن

Sabireh 1396/11/16 ساعت 19:35

سلام حالت خوبه فاطمه جان یه مدته نیستی؟!

سلام صبیره جان قربونت برم
خیلی دلم میخواست باهات صحبت کنم خیلی همین الان
اصلا خوب نیستم

beny20 1396/11/10 ساعت 02:11 http://beny20.blogsky.com

عکس جاده ای تاریک و تنها ...

این شعر متناسب با جاده :

من از تو راه برگشتی ندارم..
تو از من نبض دنیامو گرفتی
تمام جاده ها رو دوره کردم..
تو قبلا رد پاهامو گرفتی ...

قشنگ بود ممنونم ازت

Sabireh 1396/11/09 ساعت 22:48

چه غمگین

عزیزی

سعید 1396/11/07 ساعت 21:17 http://anti-efsha.blogsky.com

زیبا بود.

ممنون

رضا 1396/11/07 ساعت 16:06

« پاستور » پیامبر حیات زدائی از زندگی

پاستور پدر بھداشت مدرن و بنیانگزار جنون استریل کردن جھان بجای اینکه میکروبھا را نابود کند زندگی را

نابود کرد تا میکروبھا ھم ھمراه زندگی نابود شوند . و امروزه کل جھان طبیعت شبانه روز در حال

سمپاشی و استریل شدن و واکسینه گشتن است تا ھیچ میکروبی باقی نماند تا موجب بیماری انسان

شود . غافل از اینکه با تحلیل دادن قوۀ حیات ، میکروبھا تغییر ماھیت داده و با جھش ژنتیکی قدرتمند تر

گشتند و این فقط قوۀ حیات بود که تحلیل رفت و امپراطوری میکروبھا را ممکن ساخت و بر انسان مسلط

کرد . امروزه کل بھداشت و درمان مدرن کاری جز مسموم ساختن حیات بر روی زمین ندارد و این شیطان

نبرد با زندگی مبدّل به اساس پزشکی مدرن شده است و داروسازی مدرن کاری جز تولد سموم مھلکتر

ندارد و این جنگ با حیات است به قصد ادامه حیاتی مرگبار و مسموم با مرگ تدریجی . انسانھا از کودکی

با جنون واکسینه کردن مھد کشت میکروبھا شده و میوه جات از بدو شکوفائی با انواع سموم مھلک

آبیاری می شوند . نبرد با باکتریھا اصل اول دانش پزشکی گردیده است درحالیکه باکتریھا عناصر اوّلیه

پیدایش حیات بر روی زمین ھستند . این جنگ با زندگی نامش علم پزشکی است . امروزه با انواع مواد

شیمیایی و از طریق سوزاندن و منجمد نمودن غذاھا سعی در نابودی میکروبھا دارند در حالیکه میکروبھا

در حال دگردیسی ھستند و فقط زندگی در حال انقراض می باشد و بشر مدرن سموم را بجای غذا

مصرف می کند . و این غذای اھل دوزخ است که بقول قرآن سموم و چرک و خون و فسادند که بعنوان غذا

و دوا استفاده می شوند .

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد سوم ص 206

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.