به دلت رجوع کن

توی زندگیم اکثر سعی نموده ام که عقل بر دلم غالب باشد, از طرفی بد بودن حال این مدت اخیرم همیشه محکومم می کرد که کاش به دلم ارزش بیشتری می دادم تا شادی را بیش از این می توانستم تجربه کنم, گوش دادن به ندای دل همیشه بهترین گزینه نیست اما تنها گزینه ی حال خوب کن می باشد.

این بار,  اول دست به دامان خدا شدم و به او اعتماد کردم و تا این جا آمدم و همیشه سعی کرده ام در تمام ابهامات ذهنیم به صدای دلم گوش کنم تا بعدها پشیمان نشم که چرا غرورم  را تداخل دادم.

  

-تو جا من بودی چکار میکردی؟

*به دلت رجوع کن ببین دلت چی میگه

*من نمیخوام خودم رو بهت تحمیل کنم

-دل بدبخت من نایی براش نمونده

*ازادانه فکر کن و ببین دلت چی میگه

-میترسم ازت خیلی میترسم

-کافیه, من به اندازه کافی کشیدم

-گناه من چی بود که این همه آب شدم

-اونم با پنهان کاری تو

*نمیخواستم از دستت بدم

*ازت خوشم اومده بود و متاسفانه با خودخواهی تمام پنهان کاری کردم

*من دوستت دارم ...

*تو همه چیز منی

*اگه امید به زندگی با تو نبود من زودتر از اینها مرده بودم

-سوخت اون ...

-مرد اون ...

*دیگه نمیسوزی

*دیگه ازارت نمیدم

++ ادامه ی صحبت هامون نیست چرا و به چه دلیل خودمم نمی دونم

پنهان کردن مسائلی مهم در ابتدای آشنایی اصلا کار پسندیده ای نیست یعنی بذاریم طرف دل بسته بشه بعد مشکلاتمون رو باهاش مطرح کنیم اون هم به دلیل این که نمی خوایم از دستش بدیم اصلا توجیه جالبی نیست بله دقیقا همانطور که خودش اشاره می کنه خودخواهی بیش نیست.

اما متاسفانه با دل نمیشه جنگید, میشه محکم تر بود اما نمیشه پا روی احساس گذاشت.

اما بحث سر یک عمر زندگی است و این که آیا بتوانم کنار بیایم یا نه؟

کاش یک دوست صمیمی داشتم که میشد راحت باهاش درد دل و مشورت کرد تو این دور راهی های حس و منطق


+ خداروشکر که بسیاری از ابهاماتم با همین اشاره رفع شد

پ.ن: امروز چقدر حالم خوبه غروب قراره برم روستا دلم پر کشیده برای هوای پاییزی خونه باغ مرحوم پدرجان

پ.ن: کاش گوشی خوبی داشتم و میشد مثه قدیم ها عکس بگیرم از همه چی و به اشتراک بذارم تا حالم خوبتر و  خوبتر بشه

نظرات 1 + ارسال نظر

به نظرم کار خوب رو تو کردی....
برات بهترینهارو میخوام....

قربونت برم عزیزم
همیشه دلت شاد باشه دوست جان

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.