21

مگه نمیگی ادعونی استجب لکم؟

مگه نگفتی توکل کن باقی راه با من

مگه توکل نکرده بودم؟ مگه هه چیو نسپرده بودم بهت؟ مگه استخاره نگرفته بودم؟ مگر همیشه کمک نخواسته بودم؟ پس چی شد؟

چرا همش این دل بینوای من؟؟؟

گناه من چیه چکار کردم مگه من این زندگی رو انتخاب کردم مگه من این وضعیت رو خواستم؟

چرا همش این همه عذاب برای منه؟

خدا 

دیگه بهت اعتماد ندارم

ظلم کردی در حقم خیلی ظلم کردی در حقم 

خیلی لذت بخشه صدای زجه های یه بیچاره رو شنیدن؟؟؟

خیلی لذت داره دیدن عذاب کشیدنم

دیگه نمی دونم چطوری صدات کنم چطوری کمک بخوام که توی این سال های عمرم نخواستم

خستم 

لطفا بیخیالم شو

ویلم کن

اصلا نخواستم هیچی نمیخوام 

رهام کن

از این همه زجر و زندگی رهام کن

کافیه کشیدم این همه سال کشیدم بسه دیگه

خدایی کن این بار و تموم کن 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.