ترا ای چشم ببار

دردها اندرون سینه ام 

سخت بر هم می زند 

دنیای تار و 

تیره و 

رو  به مرگم را

دلم از رشد این غم ها می ترسد  

مرا یارای این همه

درد 

و سکوت

و نامهربانی نیست

دلم از بی بارانی چشمانم بیمناک است

ترا ای چشم ببار

تا کمی کم شعله ور تر گردد

آتشی که اندرون دل برپا است

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.