یار مهربان لحظه های تلخ


شب است و بی تابی ساعت تیک تاکی روی دیوار

منم و یک قافیه تنهایی 

ادامه مطلب ...

نکند حقیقت باشد؟؟؟


مزه ی تلخ می دهد این عشق

عین ته مانده ی قهوه ی ترک

و فنجانی که بی اراده برگشت

و زنجیره ی عشقی که به تصویر کشید

من ترا می خواهم و تو او را

نکند راست باشد؟؟؟

چراغ انگیزه

گاهی که ازم می پرسند چطور می گذره میگم بدتر از این نمیشه

امروز وبلاگ پسری رو دیدم با دردی مشابه خودم و چه سخت طی می کرد این دوران رو

فک می کردم تنها خورشید در سرزمین دل من غروب کرده اما نوشته های او بیش از اندازه بوی خستگی را می داد

کاش می شد دل هامون رو بسپاریم به هم و هر کسی به اندازه وسع دلش می توانست کمکی کند تا غمی از کسی برداریم و چراغ انگیزه ای را روشن کنیم.


+ کاش می شد تو باشی و من و یک خلوت دل پسندانه


پ.ن: بغض که می کنم عطرت در فضا می پیچید, مگر اینجا چیزی تپیده که زود می رسی اما دیر؟

+ عشق تنها نبض زندگی است برای کسی که می فهمد فلسفه ی هستی را

آرزوهای پاییزی من

تعجب می کنم تمام فصول سال را به انتظار پاییز ورق می زنم

***

تا برسد آن کوچه باغ خلوت

که در آن چراغی از دور دست ها بر روی تیر قدیمی برق سوسو می زند

باد کمی ملایم تر می وزد

و شال گردنم را تا دور دست ها به رقص در می آورد

من می مانم و بی قراری موهایم

ادامه مطلب ...

به دلت رجوع کن

توی زندگیم اکثر سعی نموده ام که عقل بر دلم غالب باشد, از طرفی بد بودن حال این مدت اخیرم همیشه محکومم می کرد که کاش به دلم ارزش بیشتری می دادم تا شادی را بیش از این می توانستم تجربه کنم, گوش دادن به ندای دل همیشه بهترین گزینه نیست اما تنها گزینه ی حال خوب کن می باشد.

این بار,  اول دست به دامان خدا شدم و به او اعتماد کردم و تا این جا آمدم و همیشه سعی کرده ام در تمام ابهامات ذهنیم به صدای دلم گوش کنم تا بعدها پشیمان نشم که چرا غرورم  را تداخل دادم.

  ادامه مطلب ...